سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهادت ... چه واژه زیبایی !

 حتی چرخیدن زبون تو دهن برای ادای حروفش هم قشنگنه .
 مهمتر از همه چه توفیق قشنگی که نصیب آدمای قشنگی هم میشه.
 بچه که بودم از شهادت می ترسیدم . پیش خودم فکر می کردم تیر خوردن خیلی درد داره . راستش از خون می ترسیدم . نمی گم بزرگ شدم اما حالا که قد کشیدم ...
 نمی گم خیلی می فهمم اما حالا که دو کلوم بیشتر از زمون بچگیام می فهمم ...
 می بینم چقدر شهادت زیباست .
 هنوزم معتقدم که تیر خوردن درد داره , شهادت غواص خیلی وحشتناکه , زنده زنده سوختن تو آتیش هم غیر قابل تصوره اما ...
 اما ره صد ساله رو یک شبه طی می کنی .
 یه جورایی اون درد و سوزش رو با ره صد ساله رو یک شبه طی کردن معامله می کنی .
 بعدشم با خون سرخ رنگ قشنگت مشق نام زیبای لیلی می کنی .
 یه چیزی رو توجه کردین وقتی به غیر از شهادت بخوای بری اون دنیا , باید دوش بگیری و غسل کنی .
 لحظه ی آخر مثل روز اولی که پا گذاشتی این دنیا می زارنت رو سنگ غسالخونه و دو نفر می شورنت . چند نفر دیگه از آشناها هم بالای سرت .
 یه جورایی خدا داره آماده ات می کنه که ستارالعیوبی من دیگه تموم شده از الان عیوبت یکی یکی داره معلوم میشه .
 اما شهید ...
 خدا میگه با همون لباس بیارینش .
 میخوام با همون عزتی که عمری با اون عزت تو چشم مردم با مردم زندگی کرده حالا هم با همون عزت راهیش کنید تا بیاد پیش من .
 الله اکبر که خدا تو چشم حتی یک نفر هم نمیخواد ارزش شهید رو پایین بیاره .
 یعنی میشه آدم به اختیار خودش عزراائیل رو دعوت کنه و به اختیار خودش دست از جونش بشوره .
 شادی روح امام و شهیدان صلوات


وصیت نامه شهید علی رضائی علمدارمحلی

 الهی هر کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
 دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

 هر کس که مرا طلب کند مرا خواهد یافت و هر کس مرا بیابد خواهد شناخت و هر کس که مرا بشناسد با من دوست می شود ، و دوستان من عاشقم خواهند شد و هر کس عاشقم شود من هم عاشقش می شوم و هر کس که من عاشقش شوم او را به شهادت موفق خواهم کرد و هر کس من او را بکشم دیه او بر من است و هر کس دیه او بر من باشد خود دیه او هستم .
 ( حدیث قدسی )

 الحمدلله رب العالمین ، حمد وستایش بر آن خدائیست که مرا در این دوران حساس و پاک آفریده ، شکر می گویم او را که ما را در انقلاب و جنگ در راه اسلام و آرمان مقدس توحید شرکت داده و شکر می گویم او را که مرا پیرو پیامبر خاتم و شیفته ائمه اطهار و نائیان علم فلسفه در غیبت کبری امام زمان (عج) مخصوصا نائب بر حقش رهبر ما امام خمینی (ره ) قرار داده تا در ظل او ، توجه او که او نیز مبداء وحی و ملت دارد و با رهبری های عامیانه اش در راه خدا بجنگم و افتخار جندالله را نائل آیم .
 خدایا ؛ مرا به این عقیده زنده بدار و بر همین عقیده بمیران . خدایا مرگم را مرگ سرخ با عزت و شرف قرار بده با درود و سلام بی پایان بر شهیدان صدر اسلام و معلولین و مجروهین تا کنون که با خونشان نهال انقلاب را آبیاری نمودند و در جنگ نور علیه ظلمت جنگیدند و عضوی از بدنشان را از دست دادند .
 امت حزب الله و شهید پرور همیشه در صحنه ، نصیحت عاجزانه به شما دارم اینست که هیچ موقع امام جمعه محترم و محبوبمان را تنها نگذارید و در نماز جمعه شرکت کنید که این کوردلان پست فطرت از نماز جمعه می ترسند . در ضمن نمازم و اگر مجلسی گرفتید امام جمعه محترم بخواند .
 درود و رحمت بی پایان بر شما پدر گرامیم ، که توانسته اید مرا به این سن برسانید و به راه مستقیم هدایت کنید تا بتوانم در راه انقلاب و میهن عزیزمان و در راه عزت و شرف در مقابل بعثیان متجاوز بجنگم .
 شما پدرومادر گرامیم ، می دانم برایم خیلی زحمت کشیده اید و من نتوانسته ام آن حق فرزندی را اداء کنم و شما باید این فرزند حقیر را ببخشید .
 و شما ای پدر گرامی و عموی عزیزم و بستگانم ، می دانم خم به ابرو نخواهید آورد و پیشاپیش تشیع جنازه ام حرکت خواهید کرد .
 و شما ای مادر گرامیم ، هیچ وقت ناراحت نباش و گریه و زاری نکن چون مرگی که در راه عزت و شرف باشد گریه ندارد فقط بگو خدایا این قربانی ناقابل را از من قبول بفرما .
 و شما ای خواهرانم ، هیچ موقع بر سرو سینه نزنید و همچو کوه استوار و مقاوم و زینب وار حرکت کنید .
 و تو ای برادرام ، یک نصیحت دارم ؛ فقط درست را ادامه بده و در بسیج و جلسات شهیدان شرکت کن دیگر چیزی ندارم جز دیدار شما خانواده که انتظار ندارم .
 دوست دارم شمع باشم در دل شبها بسوزم ... روشنی بخشم به جمعی و خودم تنها بسوزم
 تاریخ شهادت 64 محل شهادت : شنویه منطقه عملیاتی قادر ( لولان صد کیلومتری خاک عراق )
 تاریخ تولد : 1344 محل تولد : شهرستان بهشهر- خلیل شهر -  علمدارمحله